• دوره انقلاب صنعتی (۱۷۸۹ میلادی) :

در این دوره، با اختراع ماشین بخار و مجهز شدن سازمان ها به خطوط صنعتی، مفاهیم تولید سنتی (دستی) جای خود را به تولید انبوه (صنعتی) داد. هر چند تغییر شیوه تولید باعث شد که محدوده انتخاب مشتریان از نظر ویژگی های محصول (نسبت به تولیدات سنتی) کاهش یابد، اما محصولات تولیدی به روش جدید، از قیمت تمام شده پایین تری برخوردار بودند. به عبارت دیگر، در انتخاب روش تولید انبوه، افزایش کارایی و صرفه اقتصادی مهم ترین اهداف مورد نظر بود.

 

• دوره انقلاب کیفیت (۱۹۵۰ میلادی) :

در این دوره ظهور مفاهیم کیفی و به کارگیری آنها در سازمان ها مطرح مطرح شد. آغاز این دوره با تلاش سازمان های ژاپنی مبنی بر بهبود مستمر کیفیت تولید، قرین است. این عصر به نوبه خود به تولید با هزینه پایین تر و کیفیت بالاتر محصولات تمرکز داشت. در واقع این دوره با مطرح شدن روش های نوین مدیریت کیفیت جامع مانند TQM به اوج خود رسید.

با افزایش تعداد شرکت های حاضر در عرصه های رقابتی و گسترش فرهنگ حفظ و بهبود کیفیت محصول، این مزیت رقابتی کارایی خود را برای شرکت های پیشرو از دست داد و لزوم یافتن راه های جدیدتری برای حفظ مزیت رقابتی احساس شد.

 

• دوره انقلاب مشتری (۱۹۹۰ میلادی) :

در این دوره مشتری محوری و تولید سفارشی به عنوان یک اصل مورد توجه قرار گرفت. چرا که با توجه به افزایش انتظارات و توقع مشتریان، تولیدکنندگان ملزم شدند محصولات خود را با هزینه کم، کیفیت بالا و تنوع زیاد بر پایه نظرات و نیازهای مشتریان ارایه دهند. به معنای دیگر در این دوره، سازمان ها مجبور شدند توجه خود را از کمیت و کیفیت محصولات به یافتن راه هایی برای جلب رضایت و حفظ مشتریان خود معطوف دارند.

 

مدیریت ارتباط با مشتری منطق (CRM)